تذكره نويسي در ايران از ديرباز رايج و مورد توجه بوده است. زيرا ايرانيان پيوندي
ديرينه با شعر، يعني كلام زيباي ظريف همراه با وزن و آهنگ داشته اند از اين روي از سده ...
هر صبح سر ز گلشن سودا برآورم. وز صور آه بر فلک آوا برآورم. چون طیلسان چرخ مطرا
شود به صبح. من رخ به آب دیده مطرا برآورم. بر کوه چون لعاب گوزن اوفتد به صبح.
شیخ محمود شبستری » گلشن راز. از آن گلشن گرفتم شمهای باز. نهادم نام او را گلشن
راز. در او راز دل ... ز مرغ صبح ندانم که سوسن آزاد چه گوش کرد که با ده زبان خموش آمد …
ز عارض و خط خوبان جز این نشد روشن. که شعلهها همه با دود دل هماغوشند. مقیدان خیالت چو
صبح ازین گلشن. به هر طرفکهگذشتند دم بر دوشند. دربن محیط چوگرداب بیخودان ...
انجم چو تکمه ریخت ز بند نقاب صبح. چندین خمار رنگ شکست از شراب صبح. از زخم ما
و لمعهٔ تیغ تو ... بیدل ز سیر گلشن امکان گذشتهایم. یک خنده بیش نیست گل ...